گفتاری از میر محمود موسوی، سفیر اسبق ایران در پاکستان و کارشناس مسائل ترکیه برای دیپلماسی ایرانی. دیپلماسی ایرانی: ترکیه در دوره جدید، یعنی بعد از دو جنگ جهانی، سیاست خارجی خود را عمدتا معطوف به روابط با جهان غرب تعریف کرده بود و در چارچوب جهان دو قطبی، با عضویت در ناتو حرکت‌های سیاست خارجی خود را تعیین می‌کرد و روابط خارجی خود را بر اساس آن تنظیم می کرد. در سه دهه اخیر تحولات و تغییراتی را در این زمینه شاهد بوده ایم. به عبارت دیگر از دهه 80 میلادی، یعنی از زمانی که «تورگوت اوزال» به نخست وزیری ترکیه رسید،‌ در زمینه جهت گیری‌های سیاست خارجی ترکیه تغییراتی شاهد هستیم و این تغییرات روز به روز پررنگ تر شده است. بخشی از این تغییرات معطوف به روابط با منمطقه پاکستان و افغانستان بوده است. به عنوان مثال در دهه 80 سفر اوزال به پاکستان برای تقویت روابط صورت گرفت. البته حرکت‌های اوزال در کل منطقه جهت گیری‌های اقتصادی داشت. اما آن سفر که اتفاقا من هم در آن زمان در پاکستان به عنوان سفیر ایران مشغول بودم، بیشتر جهت گیری سیاسی داشت. در دهه 90 میلادی نیز حرکت‌های دیگری از سوی دولت ترکیه در زمینه گرایش به روابط با منطقه پاکستان و افغانستان می‌بیینیم که با دو رویکرد متفاوت صورت می‌گیرد. یکی رویکردی است که از نجم الدین اربکان دیده می‌شود. او حوزه‌های جدیدی برای سیاست خارجی خود تعریف می کند. این حوزه جدید بسیار با حوزه‌هایی که در دهه‌های گذشته در سیاست خارجی ترکیه موثر بوده،‌ متفاوت است. او همکاری با جهان اسلام و توجه به کشورهای منطقه را مطرح می کند. در چارچوب این نگاه،‌ او در ژوئن ۱۹۹۷ گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه با نام اختصاری «گروه دی ۸» متشکل از ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه را پایه گذاری کرد. این حرکت جدید به عنوان یک رویکرد در سیاست خارجی ترکیه مطرح شد، اما با کنار رفتن اربکان این حرکت دنبال نمی‌شود. مسئله دیگری که در این دهه رخ می‌دهد و موجب ایجاد رویکرد جدیدی در سیاست خارجی ترکیه می‌شود، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. به دلیل این اتفاق، حوزه ای جدا از غرب مطرح می‌شود و آن آسیای مرکزی و کشورهایی است که به دلیل ترک زبان بودن با ترکیه قرابت دارند. با توجه به این موضوع ترکیه حرکت‌های جدیدی در سیاست خارجی خود نشان می‌دهد. در دهه اخیر و از زمانی که حزب عدالت و توسعه بر سرکار آمد،‌ این رویکرد در سیاست خارجی ترکیه در گستره بزرگتری دیده می‌شود که ترکیه حوزه‌های جدید برای سیاست خارجی خود تعریف می کند. از سال 2009 که «احمد داوود اوغلو» سکان وزارت خارجه را در ترکیه در دست می‌گیرد این رویکرد شدت بیشتری می گیرد. یعنی نگاه ترکیه در سیاست خارجی به حوزه شمال آفریقا، جهان اسلام، خلیج فارس و شبه قاره و به خصوص پاکستان و افغانستان معطوف می‌شود. نگاه ترکیه به پاکستان و افغانستان اهمیت منطقه پاکستان و افغانستان برای ترکیه در وهله اول به دلیل شرایط ژئوپلیتیک این منطقه است. این منطقه از یک طرف در مجاورت شبه قاره،‌ از سوی دیگر در همسایگی آسیای مرکزی،‌ و از جهات دیگرهم مرز با منطقه خاورمیانه و اقیانوس هند است. بنابراین از نظر ژئوپلیتیک برای ترکیه اهمیت دارد که در این منطقه حضور داشته باشد. چرا که ترکیه از طریق دریای سیاه و مدیترانه به اقیانوس اطلس وصل می‌شود ولی راه نزدیکی به اقیانوس هند و این منطقه ندارد. اگر ترکیه در تلاش است که ارتباطات گسترده ای با کشورهای عربی، پاکستان، هند و دیگر کشورها ایجاد کند یکی از موضوعات و اهدافش توجه به مجموعه کشورهای حوزه اقیانوس هند و ظرفیت‌هایی است که در این منطقه وجود دارد. مسئله دومی‌که باید در مورد علایق ترکیه به منطقه پاکستان- افغانستان مورد توجه قرار داد، ظرفیت‌های اقتصادی این منطقه است. جمعیت 180 میلیونی پاکستان و جمعیت 25 تا 30 میلیونی افغانستان بازاری ایجاد می‌کند که با توجه به رویکردهای اقتصادی ترکیه،‌ این کشور نمی‌تواند به سادگی از کنار آن بگذرد. این بازار با توجه به این که ترکیه به دنبال این است که رشد اقتصادی اش استمرار پیدا کند، برای این کشور اهمیت دارد. علاوه بر این نگاه ترکیه به این منطقه را باید با توجه به حضور نیروهای ترکیه در قالب نیروهای ناتو که در افغانستان حضور دارند،‌ مورد بررسی قرار داد. طبیعی است که ترکیه تمایل داشته باشد با حضور سیاسی در این منطقه پشتوانه خوبی برای نیروهای خود در این منطقه داشته باشد. همچنین در توضیح انگیزه ترکیه برای حضور در منطقه افغانستان با پاکستان، باید به این سیاست کلی اشاره کرد که کشورها معمولا دایره ای را ورای همسایگان خود تعریف می‌کنند و تلاش می‌کنند که فضایی را برای روابط خود با کشورهایی که در پشت همسایگان خود قرار می‌گیرند تعریف کنند. ترکیه هم از این قاعده مستثنی نیست. افغانستان و پاکستان پشت ایران قرار دارند. از این رو آنکارا در طول چند دهه اخیر روابط خوبی با اسلام آباد برقرار کرده است. از آنجایی که این دو کشور همسایه نیستند، زمینه‌های اختلاف چندانی ندارند. بنابراین جدا از اشتراکات دینی و مسائل دیگر که اشاره شد، فقدان مسئله مورد تنازع هم می تواند به نزدیک تر شدن این روابط کمک کند. البته این به این معنا نیست که این نوع همکاری یک اتحاد استراتژیک،‌ پایدار و همیشگی است. در حال حاضر چنین ظرفیت‌هایی را برای روابط این دو کشور نمی‌بینیم. خصوصا با توجه به مشکلاتی که پاکستان و افغانستان در حال حاضر گرفتار آن هستند و به نظر نمی رسد در کوتاه مدت به پایان برسد. نگاه پاکستان به روابط با ترکیه پاکستان بعد از استقلال چند مشکل جدی داشته است. یکی از این مشکلات مشکل هویتی این کشور است که تلاش کرده است با طرح شعارهای اسلامی این هویت را متفاوت از هویت شبه قاره هند تعریف کند. از این جهت پاکستان علاقه مند به برقراری روابط با کشورهای اسلامی است. ترکیه هم یکی از کشورهای قدرتمند جهان اسلام است. از سوی دیگر پاکستان از نظر توازن نیروها در شبه قاره هند، نیازمند به برقراری روابط مستحکم با ترکیه است. با توجه به این که پاکستان در همسایگی خود هند را با وسعت،‌ جعمیت و توانایی‌های اقتصادی و نظامی‌بیشتر می بیند، به دنبال این بوده است که این ضعف را به نحوی برطرف کند. یکی از مهم ترین این راهها افزایش روابط با قدرت‌های منطقه ای به خصوص ترکیه است. از این جهت پاکستان علاقه مند است که برای توازن در مقابل هند روابط خوب و بادوامی‌با ترکیه داشته باشد. هرچند پاکستان از توان ایران هم در این زمینه استفاده کرده و بخصوص پیش از انقلاب اسلامی‌ایران، همواره بر ایران و قدرت سیاسی نظامی ایران تکیه داشت و از طرف حکومت وقت ایران هم حمایت می شد. در چند جنگی که بین پاکستان و هند به وقوع پیوست،‌ پاکستان تا حدودی از حمایت‌ها و پشتیبانی‌های حکومت وقت ایران برخوردار بوده است. نکته دیگری که در این ارتباط باید مورد توجه قرار داد، ترتیبات جدید چند دهه اخیر است. در زمان جنگ سرد، پاکستان جزو بلوک غرب محسوب می‌شد و شوروی و هند پیوندهای مستحکمی‌داشتند. بعد از فروپاشی بلوک شرق و خروج جهان از حالت دو قطبی،‌ هریک از کشورهای شبه قاره در سیاست‌های خود بازنگری کردند. ازجمله این تغییرات این بود که همکاری هند و شوروی تغییر شکل داد و در تحولات جهانی هند جایگاه ویژه ای نزد سیاست‌های خارجی واشنگتن، که دوست سنتی پاکستان بود، پیدا کرد. پاکستان از این منظر نیز به دنبال این است که برای این دنیای جدید و ترتیبات جدید، دوستان دیگری برای خود دست پا کند. از این رو به ترکیه توجه کرده است که در حوزه منطقه ای یکی از قدرت‌های مطرح است. نگاه افغانستان به روابط با ترکیه افغانستان مشکلات بسیار گسترده و زیادی دارد. البته این پرسش مهمی‌است که آیا این مشکلات را خودش درست کرده یا این که از خارج به آن تحمیل شده است؟ قطعا بخش جدی از این مشکلات زاییده عوامل بیرونی است. حمله شوروی به افغانستان و مسائلی که بعد از حضور نیروهای ناتو در این کشور ایجاد شد نشان می‌دهد که مردم مظلوم افغانستان در سالهای گذشته تحت تاثیر طمع‌های خارجی صدمات زیادی دیده اند. افغانستان کشوری است که در اثر جنگ‌های مداوم در سه دهه گذشته در این کشور از همه جهت صدمه دیده است. از این رو این کشور به یکی از نیازمندترین کشورهای دنیا تبدیل شده است. به دلیل این نیازمندیها،‌ همکاری با دیگر کشورها در جهت استفاده از ظرفیت‌های آنها برای رفع این نیازمندیها، مسئله ای کلی است که در تنظیم سیاست‌های خارجی افغانستان همواره مطرح بوده است. رابطه با ایران، پاکستان و ترکیه زمانی تعریف خود را پیدا می‌کند که پاسخگوی این مسئله باشد که افغانستان چگونه می تواند از طریق این رابطه بر مشکلات خود فائق آید. ترکیه با توجه به ظرفیت‌های سیاسی،‌ اقتصادی و تکنولو‍ژیک‌ می تواند دوست خوبی برای افغانستان باشد. این به این دلیل است که هیچ نوع طمع‌های ارضی در این رابطه مطرح نیست و ترکیه با این کشور هیچ گونه اختلافات مرزی ندارد. بنابراین از منظر افغانستان،‌ ترکیه واجد شرایطی است که می‌تواند به عنوان دوست افغانستان عمل کند. به خصوص که متقابلا ترکیه هم علاقه نشان داده است که در راستای حل مشکلات افغانستان فعال باشد. از سوی دیگر بر اساس سیاست‌های چند دهه اخیر ترکیه، به خصوص بعد از فروپاشی شوروی، این دیده شده است که در هر جای کره زمین اقلیتی ترک زبان وجود دارد ترکیه خود را موظف می‌داند رابطه ای ویژه با آن منطقه برقرار کند. افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حضور ازبک‌ها که اقلیتی چشمگیر در افغانستان هستند و حضور اقلیت کوچک ترکمن در افغانستان، دلیل دیگری است که باعث می‌شود که ترکیه توجه بیشتری به افغانستان نشان دهد. هر چند این مسئله به سالهای اخیر مربوط نیست. به عنوان مثال در مجموعه درگیری‌هایی که در دهه 90 در افغانستان وجود داشت، ‍ژنرال دوستم مهم ترین چهره ازبک، توسط ترکیه حمایت می شد و حتی مدتی در ترکیه میزبانی شد.